هفت ماهگی
امروز پرنسس ماه هفت ماهش رو هم به سلامتی تمام کرد و قدم به هشت ماهگی گذاشت
دقیقا دو روز بعد از پایان هفت ماهگی شروع کرد به چهار دست و پا رفتن و مبل و دیوار و هم میگرفت و می ایستاد
رها گلی رو اول ماه ربیع به اولین سفر زمینی خودش بردیم اما خودش اصلا خوشش نیومد و زمانی که بیدار بود مدام گریه می کرد مثل اینکه توی راه های طولانی هوای ماشین اذیت می کردش
با تمام سختی و لذت بالاخره به شیراز شهر شعر و شعور رسیدم و به عمه ها و مامان بزرگ ملحق شدیم
قرار بود که روز دوم ماه ربیع دایی مهدی (پسر عمه نسرین) با زندایی مرضیه پیوندی مقدس ببندند و ماهم شریک شادی شون بشیم
کلی خوش گذشت و این مر اسم هم انجام شد و با شادی خانوداده ها همراه شد و رها هم از شادی همه شادی می کرد و خواهر های زندایی مرضیه هم مدام با رها بازی می کردند و اصلا اجازه نمی دادن که کنار ما باشه و رها هم حسابی لذت می برد البته با هانیه عمه لیلا هم خیلی بازی می کرد
این هم عمه لیلا |( با لباس سنتی شیراز)و بابا و رها و داداشش و پسرعمه زهرا (رضا)